poemse 9 ارسال شده در 15 تیر 1394 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 تیر 1394 الا یا ایهل ساقی که می گویی مرا رازی وزین گیسوی پر نازت نمی ماند مرا حالی به شمعی رهنمون کردی ولی گم کرده ام راهی نمی دانم چرا چون است ز احوالات بی یاری چراغ خانه خاموش است چو تو نیستی چند سالی منم افتاده ام خاموش در این زندان طولانی اتش دارم در این دندان اتش از دوری یاری بیا یک جرعه ابی ده دلم پوسیده ای ساقی جواد صابر مختاری :heart: ---------------------------- اگه نقد یا انتقادی دارید ارسال کنید با تشکر کپی از پست با ذکر اسم بلامانع می باشد 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
bazarim.ir 0 ارسال شده در 26 فروردین 1396 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 فروردین 1396 عالی با تشکر از مدیریت سایت نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
shilanaseri 0 ارسال شده در 2 اردیبهشت 1396 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 اردیبهشت 1396 مرسی خیلی زیبا گفتید :) نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسال های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .