سپید
2 topics in this forum
-
- 0 replies
- 847 views
دلم برای خودم تنگ می شود... تو اگر بخواهی زندگی آغوشِ دوست داشتنی ای خواهد شد تو اگر بخواهی دست می کشم از مرگ و هر آنچه را که برایم مانده است در آغوش می کشم به اندازه ی چهارده ساعت پرواز به اندازه ی همه ی روزهای طولانیِ اینجا دلم به اندازه ی تمام حسرت هام تنگت است به عکس های دو نفره مان نگاه می کنم حالا دلم برای خودم تنگ می شود روزهایی که بیشتر می خندیدم روزهایی که اتاق هوای بیشتری داشت روزهایی که تو را داشتم سید محمد مرکبیان
Last reply by seositeseo, -
چند شعر سپید
by arf- 0 replies
- 764 views
و نمی شود به تو رسید... نمی توان به لبخندی قانع بود نمی شود موهایت را دید و به باد حسودی نکرد گونه هایت را دید و به گناه نیاندیشید و نمی شود به تو رسید که پاهایت نوجوانند و دیوارهایت بلند... الیاس علوی تو را دوست دارم... حرف که می زنی انگار سوسنی در صدایت راه می رود حرف بزن می خواهم صدایت را بشنوم تو باغبان صدایت بودی و خنده ات دسته ی کبوتران سفیدی که به یکباره پرواز می کنند تو را دوست دارم چون صدای اذان در سپیده دم چون راهی که به خواب منتهی می شود تو را دوست دارم چون آخرین بسته سیگاری در تبعید تو نیستی و هنوز مورچه ها شیار گندم را دوست دارند و چراغ هواپیما در شب دیده می شود عزیزم! هیچ قطاری وقتی گنجش…
Last reply by arf,